سلام. تبريک مي گم شعر زيبا و محکمي بود.
از دوستان که ماند که دشمن نساختي؟
خود مي دهي رفيق به خنجر گلوي خويش
اين خيلِ بي شمارِ سوار و پياده را
خود چيده اي به دست خودت روبروي خويش