درود
زيبا بود غزل

سلام شاعر
غزل خوبي بود. بيت يك روز كافي است.... خيلي زيبا بود

به چاه عشق مي افتاد يوسف نيز بي ترديد/
زليخا هم اگر مانند لبهاي تو مي خنديد/
نگاهش را اگر در نيل چشمان تو گم مي کرد/
تمام مصر در زندان فقط خواب تو را مي ديد...
ميني بوسم به روز است با
يك غزل
يك عكس
يك دكلمه
و چند چيز ديگر

سلام دوست عزيز.

با دومين قسمت معرفي شانِت به روزم.

سلام بر آقاي کريمي

فکر نمي کردم آپديت کرده باشيد، اتفاقي اومدم به وبلاگتون

شعرتون قشنگ تموم شده: فردا شکوفه مي دهم اي دوست.... اين جمله رو به خاطر اميدي که درش هست دوست مي دارم

اگر فرصت داشتيد و به وبلاگم سر زديد از نظرتون خيلي خوشحال ميشم

سلام

سال نو مبارك///

آقاي آرش بروزم وشما هم ب خوانشي دعوتيد.

مرسي

سلام
عيدتون مبارک
با يه رباعي در خدمتتون هستم

تشريف بيارين[گل]

با سلام خواندمتان و لذت بردم
با احترام فراوان دعوتيد به دفتر شعر هاي شکسته ي من.....[گل]

تبريک مي گن خيلي زيبا بود آرش جان.

با سلام وتبريک سال نو
بااحترام دعوتيد

درود برشما...زيباست..

سلام دوست گرامي.

با چند شعر به روزم.

درودها جناب کريمي عزيز دوست هميشه همراهم

غزل زيبا و جانداري خوندم مرسي از دعوتتون مانا ماني

بيرون کشيدي از در و بر بام ميبري

آرام جلوه کردي و آرام ميبري

ايـن از هنرنمـايي چشم سياه توست

بي دام صيد کردي و با دام مي بري




چشمانت آرزوي ريـاضت کشان شــده

غوغاست هر کجا که تو بادام مي بري



گاهي ابوسعيد ابـوالخير مي شوي

گاهي مرا حوالـي بسطام مي بري


پر مي زني، به منطق عطار مي کشي

مِي مي شوي ، به خلسه ي خيام مي بري


تا بوده راه و رسم تو اين گونه بوده است

آرام دل گرفتي و آرام مي بري ...

هيچ کس نمي داند به وقت دلتنگي ... وزن يک آه چقدر سنگين است !!!

ممنون شاعر .